ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

اطلاعیه

با سلام خدمت همه دوستان عزیزم

این وبلاگ فقط به خاطر جمع آوری خاطرات دانشگاهمونه و صرفاً به خاطر بهتر شدن روابطمون با هم کار می کنه  همچنین هیچ یک از مطالب درون آن واقعی نیست و همگی جنبه طنز دارند .

 من هم به عنوان کسی که این وبلاگو می نویسه اصلا دوست ندارم که کسی از دوستانم از دستم ناراحت و یا دلخور بشه.به همین دلیل اگر کسی تا اینجا از نوشته های من ناراحت شده من از صمیم قلب ازش معذرت می خوام و امیدوارم منو ببخشه .

هر چند من تمام سعی خودمو می کنم  که به گونه ای مطلب بنویسم که به کسی بر نخوره اما با این حال اگر کسی دوست نداره من در موردش مطلب بنویسم فقط کافی که تو بخش نظرات صریحا بگه . منم دیگه در موردش هیچ چیزی نمی نویسم . قول می دم .

تولد حسام و اطلاعیه مهم بعد از آن

هییییییییی!!!چه زود گذشت !!! انگار همین دیروز بود که این حسام داشت تاتی تاتی می کرد .

حالا الدنگ ۲۲ سالش شده . حسام جان بهت تبریک می گم . تولدت مبارک !!!

اما سنش کم کم داره بالا می ره و دیگه یواش یواش وقت اون رسیده که براش آستین بالا بزنیم .

از اونجا که حسام بچه کم روئیه به من گفت تا تو وبلاگ اطلاعیشو در این موضوع براتون منتشر کنم .

اطلاعیه حسام

با سلام خدمت برادران و خواهران عزیزم . از هدیه گرانقدرتان نهایت تشکر را دارم . درسته که رویا حسودیش شد و خرابش کرد . اما هنوز برایم جذاب است . همون طور که مطلع شدید من زن می خوام . به همین منظور از بچه های عزیز درخواست می کنم اگر دختر دم بختی که ۵ شرط زیر را داشته باشد می شناسید بهم معرفی کنید .

و اما شرایط حسام جهت ازدواج به شرح زیر است :

۱- پدر دختر مربوطه بالای ۸۰۰ میلیون سرمایه داشته باشد .

۲ -  پدر دختر مربوطه بالای ۷۵ سال سن داشته باشد .

۳ - پدر دختر مربوطه حداقل ۳ بار سکته کرده باشد و یا ناراحتی قلبی داشته باشد .

۴ - دختر مربوطه تک فرزند باشد . (خیلی مهم)

۵ - دختر مربوطه می تواند با دارا بودن ۴ شرط بالا هر لنگ و لوکی باشد !!!!

 البته قبل از اینکه کار از کار بگذره باید حتما با اون دختر بیچاره درباره مشکلات روانی حسام صحبت کنیم . 

نظر یادتون نره !!! وبلاگ را حتما به دوستان دانشگاه خود معرفی کنید .

انقلاب سرویس دانشگاه

بالاخره بعد از کلی کش مکش و درگیری با شهید شدن پوریا و حسام ؛ دو تن از یاران وفادار رهبر هویج انقلاب (سینا) سرویس ممد رضا فرو ریخت و از شنبه سرویس رمضون علی به جای اون می یاد.

رهبر این انقلاب (سینا) در خصوص این انقلاب گفت :(( انقلاب ما انفجار بابک بود))

گفتنی است ممد رضا راننده سرویس سابق در به در به دنبال سینا می گردد و  در فکر انتقامی خونین از سینا و یارانش می باشد.

وی گفته است تا سینا را به خاک سیاه نشاند آرام نمی گیرد . 

 به مصاحبه ای که خبرنگار ما با ممد رضا انجام داده توجه نمایید .

بی باک : سلام ممد رضا

ممد رضا : سلامو مرگ سلامو کوفت سلامو درد

بی باک : إ . چرا نفرین میکنی ؟ یه علیک سلام گفتن که اینقدر زور نداره !!

ممد رضا :(با چشمانی قرمز) اگه به توام خیانت می کردن کمتر از این نمی گفتی.

بی باک : کی خیانت کرده ؟ چی می گی آقا جان ؟

ممد رضا : همون چلمنای زرندیه ای .

بی باک : آها !! همون قضیه عوض کردن سرویسشونو می گی ؟ خوب حتما تو مینی بوس تو اذیت بودن.

ممد رضا : اذیت بودن ؟!! مگه چی کم داشت ؟ صندلی ؟ بخاری؟ یا سرما ازش تو می اومد؟ تازه ۴ تا ام چارپایه داشت با یه جعبه دنده . که همیشه مسعود بنده خدا اونجا می نشست (با بغضی در گلو) دلم براش تنگ شده . مسعود جان ممدتو کشتن.(گریه می کند)

بی باک : جمش کن بابا !!! همچین میگه آدم فکر می کنه مینی بوسش هتل استقلال بوده.

ممد رضا : برو سر به سرم نذار وگر نه مجبور می شم تو ام به لیست سیاهم اضافه کنم.

بی باک : لیست سیاه ؟؟؟ لیست سیاه دیگه چییه ؟؟؟

ممد رضا : (با خشونت و با چشمانی سرشار از خون) یه لیستیه که هر کی اسمش بره اون تو از همون لحظه مرده به حساب می یاد .

بی باک : ممد رضا دس بردار بابا  . بی خیال شو . مگه چی شده حالا ؟ برو خدا رو شکر کن سالمی . می تونی دوباره کار کنی . زندگی درسسسسس (حرفش قطع می شود)

ممد رضا : بسه دیگه نکبت .

بی باک : (با ترس) چشم . حالا اسم کیا تو اون لیست کذایی هست ؟

ممد رضا : اولیش اون سینای موزمار و دومیشم کم کم داره اسم تو میشه.

بی باک : ای بابا ول کن ممد رضا . نوکرتم . بی خیال شو .

ممد رضا :(لیست را در می آورد و خودکار را بر می دارد)

بی باک : خوب ننویس . رفتم . رفتم بابا .ننویسسسسسس....

بچه ها نظر یادتون نره !!!! تمامی نظرات شما بدون سانسور چاپ خواهد شد .