ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

انقلاب سرویس دانشگاه

بالاخره بعد از کلی کش مکش و درگیری با شهید شدن پوریا و حسام ؛ دو تن از یاران وفادار رهبر هویج انقلاب (سینا) سرویس ممد رضا فرو ریخت و از شنبه سرویس رمضون علی به جای اون می یاد.

رهبر این انقلاب (سینا) در خصوص این انقلاب گفت :(( انقلاب ما انفجار بابک بود))

گفتنی است ممد رضا راننده سرویس سابق در به در به دنبال سینا می گردد و  در فکر انتقامی خونین از سینا و یارانش می باشد.

وی گفته است تا سینا را به خاک سیاه نشاند آرام نمی گیرد . 

 به مصاحبه ای که خبرنگار ما با ممد رضا انجام داده توجه نمایید .

بی باک : سلام ممد رضا

ممد رضا : سلامو مرگ سلامو کوفت سلامو درد

بی باک : إ . چرا نفرین میکنی ؟ یه علیک سلام گفتن که اینقدر زور نداره !!

ممد رضا :(با چشمانی قرمز) اگه به توام خیانت می کردن کمتر از این نمی گفتی.

بی باک : کی خیانت کرده ؟ چی می گی آقا جان ؟

ممد رضا : همون چلمنای زرندیه ای .

بی باک : آها !! همون قضیه عوض کردن سرویسشونو می گی ؟ خوب حتما تو مینی بوس تو اذیت بودن.

ممد رضا : اذیت بودن ؟!! مگه چی کم داشت ؟ صندلی ؟ بخاری؟ یا سرما ازش تو می اومد؟ تازه ۴ تا ام چارپایه داشت با یه جعبه دنده . که همیشه مسعود بنده خدا اونجا می نشست (با بغضی در گلو) دلم براش تنگ شده . مسعود جان ممدتو کشتن.(گریه می کند)

بی باک : جمش کن بابا !!! همچین میگه آدم فکر می کنه مینی بوسش هتل استقلال بوده.

ممد رضا : برو سر به سرم نذار وگر نه مجبور می شم تو ام به لیست سیاهم اضافه کنم.

بی باک : لیست سیاه ؟؟؟ لیست سیاه دیگه چییه ؟؟؟

ممد رضا : (با خشونت و با چشمانی سرشار از خون) یه لیستیه که هر کی اسمش بره اون تو از همون لحظه مرده به حساب می یاد .

بی باک : ممد رضا دس بردار بابا  . بی خیال شو . مگه چی شده حالا ؟ برو خدا رو شکر کن سالمی . می تونی دوباره کار کنی . زندگی درسسسسس (حرفش قطع می شود)

ممد رضا : بسه دیگه نکبت .

بی باک : (با ترس) چشم . حالا اسم کیا تو اون لیست کذایی هست ؟

ممد رضا : اولیش اون سینای موزمار و دومیشم کم کم داره اسم تو میشه.

بی باک : ای بابا ول کن ممد رضا . نوکرتم . بی خیال شو .

ممد رضا :(لیست را در می آورد و خودکار را بر می دارد)

بی باک : خوب ننویس . رفتم . رفتم بابا .ننویسسسسسس....

بچه ها نظر یادتون نره !!!! تمامی نظرات شما بدون سانسور چاپ خواهد شد .

نظرات 8 + ارسال نظر
جیغ سکوت چهارشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:06 ب.ظ

ایول خیلی با حال بود
بازم ادامه بده
فقط باید زود زود به روزش کنی.

حتما همین کارو می کنم.
مرسی از نظرت.

سینا پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.irhc.blogsky.com

سلام درخت بی سایه خیلی خوب مطلب می نویسی ولی کاش می امدی با ما یکی می شدی
راستی من هنوز اسم تو رو نمی دونم اگه بگی کی هستی ازت ممنون می شم
در ضمن من اون نوشته ای رو که به نقل از من گذاشتی کاملا تکذیب می کنم چرا که در انقلاب های دانشجویی انفجار بابک یک فاجعه غم انگیز محسوب میشه ولی من فکر می کنم انقلابی که همه ما در شکل گیری اون سهیم بودیم یک حرکت بزرگ بود
بله این انقلاب انفجار چیز بود ... چیز دیگه ... یادم رفت ولش کن تو گفتگو های بعدی راجبش صحبت می کنیم
موفق باشی
این بلاگ رو هم لینک کن
www.irhc.blogsky.com

پوریا پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ق.ظ http://ghoolesarma.blogsky.com

با وجود اینکه باحال نوشتی و رسما ما کم اوردیم ولی تو ایده ما رو دزدیدیییییی.
و باید مجازات بشی.
ولی متاسفانه ناشناسی...
قسم به خون پاک همون شهیدان راه مینی بوس و رهبر مان انتقام سختی از تو و یارانت خواهیم گرفت.
شانس بیاری نا شناس باقی بمونی.

حالا گذشته از شوخی ما که گفتیم یه بلاگ میزنیم که همه با هم بنویسیم.بچه ها آزادن هر چی میخوان توش بنویسن.بهتر این بود که با هم می نوشتیم.هنوزم دیر نشده از خر شیطون بیا پایین.وگرنه کشته خواهی شد...
ممنون .

رضوانه پنج‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام!
خیلی بلاگ با حالی شده!
شما رو لینک کردم.

نسیم اسی جمعه 3 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام جیغول. گفته بودی خوب مینویسی ولی الان ثابت کردی. خوشم اومد آینده ی این بلاگو روشن میبینم. لطفآ یه بخش هماهنگیه سرویس رمضون علیم بذار تا از آخرین اخبار مطلع شیم.
فدای تو اسی قشنگه

لطف داری عزیزم

حسام یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:55 ق.ظ

خب بهتر بود فیلم این مصاحبه با ممدرضا رم ی جوری میزاشتی که بچه ها بیشتر از صحت ماجرا با خبر بشن.
این که سینا چه جوری با ممدرضا درگیر شد و چه جوری تونست ممرضا رو به نیومدن راضی کنه یه بحث جدا داره که نمی تونیم فاش کنیم ولی باید به گم از جسارت خودت و بی لاک خوشم اومد و گرچه نیومدین با ما یکی شین ولی باید بگم خوب قلم می زنی.امید وارم کم نیاری چون خودت و توی جنگی انداختی که یا می میری یا کشته می شی.

اولا بی لاک نه و بی باک .
دوما فیلمش بد آموزی داشت . (به دلیل فجیع بودن حرکات و استفاده از الفاظ رکیک توسط سینا)
سوما نم نداره !!!

ملودی یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ق.ظ

لطفا خودتو هرچی زود تر معرفی کن چون داره به اسم گروه دالتون ها تموم می شه
من مطمئنم که تو یه پسری!!!!!!!!!!!!

این که من یه پسرم یا یه دختر مهم نیست .
مهم اینه که این وبلاگ فقط حقایقو می نویسه !!!

بی صدا یکشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:36 ب.ظ

وبلاگ جالبی شده .
ولی خودمونیما ماشین ممدرضا واقعاْ مزخرف بود .
حالا حسام و پوریا واقعا شهید شدن ؟

این وبلاگ جز حقیقت چیزی نمی نویسه !!!
حتما شهید شدن که نوشتم دیگه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد