ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

ماجراهای دانشگاه ما

با عذرخواهی از دوستانی که در متن ماجراها قرار می گیرند....

یه توصیه به خانوم های دانشجو

نه . جون من یه ذره فکر کن .  یه ذره دیگه . آها !!! دیدی ؟ دیدی راه های بهتری ام برای وقت تلف کردن هست !!!

آخه خانوم محترم چرا برای وقت تلف کردن ۸۰ کیلومتر می ری ۸۰ کیلومتر برمیگردی ؟ به خدا راه های بهتری ام از پشت میز دانشگاه نشستن برای وقت تلف کردن هست .

به جای اینکه این همه سال وقتتو تلف کنی برو  آشپزی یاد بگیر  که وقتی رفتی خونه شوهر غذایی نپزی که اون بیچاره رو تا آخر عمر غذا زده کنی !!! بودن کسایی که به خاطر دست پخت بدشون کشته شدن . یه نمونش زن اول همین سینا که چون دست پختش بد بود و سینا رو راضی نمی کرد سینا تو دیگ آبپزش کرد و خوردش !!!  

اصلا برو یه کلاس خیاطی . سفره آرایی .برو کلاس شوهرداری چه می دونم بابا هر جا می ری برو ولی وقتتو الکی تلف نکن .

اصلا ببینم وقتی رفتی خونه بخت ایشاالله بچه دار شدی ( ببخشید اینو می گم ولی مجبورم ) اگه بچت خودشو خراب کرد !!!  می خوای مرتبه زمانی الگوریتم استراسنو حساب کنی ؟  یا شایدم یه برنامه با اسمبلی بنویسی که پوشک بچه رو عوض کنه !!!

آقا اصلا مگه مصطفی شاگرد اول نشد ؟ خوب خودتون ببینید چی می گه .

مصطفی با صورتی شطرنجی : بچه ها درس نخونید . آخر و عاقبت نداره . راست میگه به حرفش گوش کنید . منو اخفال کردن که به این روز افتادم .

بی باک : چی شد که شاگرد اول شدی ؟

مصطفی با صورتی شطرنجی : والا چی بگم ! دوست ناباب . نمی خواست اینطوری بشه . تقصیر یکی از دوستام ( ح . ت ) بود . چشممو که باز کردم دیدم شاگرد اول شدم . الآنم پشیمونم !!!

بی باک : به هم سن و سالایه خودت چی داری بگی ؟

مصطفی با صورتی شطرنجی : می گم درس نخونید . آخر عاقبتش همینه که می بینید . به جاش برید کلاس آشپزی یا خیاطی یا هر چیز دیگه ولی درس نخونید . همین . به خدا نمی خواستم شاگرد اول بشم ( گریه می کند )

بی باک : نتیجه می گیریم که اگر درس نمی خوند الآن مایه سر شکستگی خانوادش نبود و به جای اینکه خانوادش تو زندان به دیدنش بیان بهش افتخار می کردن !!!

 

آخیش . تو دلم مونده بود باید می گفتم !!!

نظر یادتون نره !!!

نظرات 9 + ارسال نظر
بهار سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:14 ب.ظ

وااااااااا
می خوای ما رو منسرف کنید که خودتون برید درس بخونید ؟
خودتون چرا می خواید درس بحونید ؟

اولا منسرف نه و منصرف !!!
دوما بحونید نه و بخونید !!!
واسه همینه که می گم به جای درس خوندن برید کلاس آشپزی دیگه !!!!!!!!

بابک سه‌شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:34 ب.ظ

جالب بود حرف دل ۲۸ تا دختر دانشجوی زرندیه را زدی . برای اینکه مهریشونو بالا می برند می رن درس می خونند !!!!!!!!!!!!!!!
اما ما نفهمیدیم تو دختری یا پسر . که الان مشخص شد پسریسمی .
بابا منم میگم برن کلاس ملیله دوزی به جای کلاس زبان انگلیسی یا کلاس خیاطی به جای یوگا یا کلاس ترمه دوزی به جای ... .
بابا درس چیه .

سینا چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:20 ق.ظ http://www.irhc.blogsky.com

خدا رو شکر بالاخره اون مصطفی کله خرم اعتراف کرد خدا رو شکر من یکی که وجدانم راحت عمرا تا حالا اصلا جزو شاگرد های کلاسمون هم محسوب نشدم چه برسه به شاگرد اول خدایا ازت ممنونم البته مشوقهایی هم داشتم اولیش بابام بود که با پندها و اندرزها و گفتن از تجربیاتش کمکم کرد و دومین نفر که در این راه هیچگاه منو تنها نگذاشت دوست خوبم پوریا بود اون واقعا تو درس نخوندن یه نابغه محسوب میشه البته بعضی وقتا شیطون گولش می زنه و یه کارهایی می کنه البته نا خواسته انجام می ده که می دونم نیتی نداره اونم خودم درستش می کنم

مصطفی چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:04 ق.ظ

راست می گییا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظر منم برن کلاس آشپزی خیلی بهتره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اصلا دختری که آشپزی بلد نباشه مثل هویجی میمونه که سفت و خشک باشه !!!!!!!!!!!!!!!!!! ( چه ربطی داشت ؟ )

اینم یه حرفیه!!!

حسام جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:21 ق.ظ

اه اه اه
بیا این از من یه عمر درس خوندم حالا باید وایسم کنار خیابون دست فروشی.
سیر سماق سنجد سمنو ماهی قرمز بدو بدو ....
اه اه اه
این ۲خترا رو نگو که درد دل جامعه روحانیت تازه میشه.فقط تا ۹ سالگی درس بخونن بسه شونه !!!!!

اسی جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ب.ظ

سلام قلمبه! نکن ااین کارا رو!
همین حرفا رو میزنین که دخترا رو مجبور میکنین پسر باشن
بچه داری و خونه داریم کارای قشنگیه جای این حرفا یکم قشنگیای زندگیه روزمره رو ببینی بهتره.چون اگه دوسشون داشته باشی در اینده زندگیه خانوادگیه شیرین تری خواهی داشت قلمبه

است!!!
راستی وظیفه ساتور تو آشپزخونه چیه ؟؟؟؟؟

یکی از دخترا یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ق.ظ

واقعاْ برای این افکار دوره جاهلیت متاسفم!!!!!
درس خوندن برای پسرا لازم نیست.....الان هم کار براشون زیاده ...همون سر میدون آزادی وایسن برن دنبال عمله گی و بنایی ......براشون از درس خوندن بهتره!!!!!!!!!!!!!!!

بهش فکر می کنم !!!

اسی یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:48 ق.ظ

سلام وظیفه ی ساتور تو اشپزخونه خورد کردن قلم پای مرداییه که تو کارای زنونه زیادی دخالت می کنن قلمبه

چه جالب!!!
پس تو کارای آشپز خونه هم واردی !!!

اسی دوشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:55 ب.ظ

بله کاملآ واردم. ماکارونیم بهتر از غذاهای دیگه درس میکنم قلمبه.
بچه داریم بلدمو البته خیلی زیباست و عوض کردنش موقع خرابکاری بدتریین چیزشه که شما فقط همونو بلدی قلمبه (:

است!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد